سفر به یاسوج
الان که دارم میینویسم ساعت 2:15بامداد ساینا و باباش خوابه خواب.. قراره تا3 ساعت دیگه بریم به سمت یاسوج پیش عمو حمید و معصومه جون.. 1بار دیگه هم رفتیم..پارسال بود فکرکنم 1وایل مرداد سال گذشته که منو بابایی هنوز نامزد بودیم.. اما امسال میخوایم یاسوج رو درکنار 30 مرغمون یا به قول عمو حمید 40 مرغ تجربه کنیم حتما کلی خوش میگذره.. راستی 1خ...