سایناساینا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

پستــــــــــــــه کوچــــــــــــــــولو

امین

1392/6/2 14:31
نویسنده : مامانی
946 بازدید
اشتراک گذاری

        

یه اتفاق خیلی جالب باعث شد که تصمیم بگیرم این پست رو بزارم ...

دایی امین قصه ی ما عااااااااااااشقِ سایناست 

از اونجایی که امین زیاد سفر میره و اگه یه هفته کرمانِ دو هفته نیست!!!هرجا سفر میره برا ساینا حتما حتما یه سوغاتی میاره..

اما این دفعه یه اتفاق جالب افتاد که باعث شد من تصمیم بگیرم کلا یه پست بزارم عکس تمام کادو هایی که تا حالا به ساینا داده رو ثبت کنم تا بعدهاااااااااااااا هم من هم ساینا اییییییییییییین همه محبت و مهربونی دایی امین یادمون نره و جبران کنیم

اول عکس هدیه های قبلی رو میزارم بعد که رسیدیم به آخریش که همین 4 روز پیش ساینا گرفته خدمتتون توضیح میدم چی شده وجریان از چه قراره...

این دو تا اولین کادوهای سایناست اون لیوان که روز تولد به ساینا داده شد 

خروسه هم خیلی بامزست وقتی سرشو میگیری و بلندش میکنی شروع میکنه به جیغ زدن قوقولی کردن

ساینا

اینم خانوم خرسی خوشمِل

ساینا

این ماهی هاکه دوتابسته بودن یه بسته عمه هانیه از بندر برا ساینا آورد یکی دایی امین

ساینا

 

آقای اسمرفی و قوقولییییی که امین توی دو تا سفر جداگانه ی بندر آورده

ساینا

 

این یکی وقتی ساینا خیلی کوچولو بود گرفت خیلی دوسش داشت بالای گهوارش

آویزون کردیمو وقتی روشنش میکردیم کلیی ذوق میکردی

ساینا

 

آقای سوسمار

ساینا

اینم خیلی برات جالب و سرگرم کننده ست سوغاتیه مشهدِ

ساینا

عااااشقه این یکی هستی،هر جاش دست میزاری یه آهنگ میزنه کلی باهاش قر میدی

ساینا

1دست لباس خوشکل از تهران خریده

ساینا

این دو تا هم شعر میخونن و میرقصن ساینا هم همراهیشون میکنه

ساینا

این برچسب های خیلی خوشکلم از ایرانشهر برامون آورده با دو تا پروانه و گل سه بعدی

ساینا

ساینا

ساینا

حالا میریم سراغ اصل مطلب که دلیل نوشتن این پستهاز خود راضی

ایندفعه دایی امین میرفت بندر بهش گفتم تو رو خدا دیگه برا ساینا عروسک نخر درو دیوار اتاقش پر شده دیگه واقعا جا نداریم...

اونم گفت باشه خیالت رااااحت!!!

بله بعد از چند روز برگشته زنگ زده بیا سوغاتیه ساینا رو ببر هیپنوتیزم

باااااااااااااااااااااازم؟؟؟؟؟؟؟

رفتم میبینم این دفعه دوتا چیز متفاوت  و عجییییییییییییییییییییییییب خریییییده نیشخند

حالا خودتون ببینید....

بله کفش...حالا چرا باعث شد که بگم عجییییییییییییییییییییییب؟؟؟خنده

 

ساینا

همینطور که تو عکس مستحضرید اینجا دوجفت کفش کپیییییی هم داریم!!!تعجب

چند روزی دایی امین نبود ما برا ساینا یه جفت کفش خریدیم که سایزش 24 و بزرگتر نیشخندگرفتیم

از اونجایی هم که منو داداش عزیز تر از جانم سلایقمون بسیار بسیار به هم نزدیکه نتیجه ش این میشه که اونم از بند دقیقا همون طرح کفش با همون رنگ و از همه جالبتر همون سایز 24 بخره و برا ساینا با کلی عشق و محبت بیاره....قلب

وقتی دیدمشون شکِ شدم فاطی که تا 1 ساعت میخندید..

آخه این همه تفاهم؟؟؟؟قهقهه

خلاصه بردیم مغازه عوض کنیم مردِ گفت شرمنده خانوم ما این مدل کفش دیروز تموم کردیم نمیتونم پس بگیرم فرووووش نمیرهتعجب

بله دیگه شانس روی شانس....

ماهم تصمیم گرفتیم بدیمشون به آیناز دختر دایی خودم 

مبارکش باشه قسمت اون بودقلب

یه هدیه دیگه هم دایی امین برامون داشت که کلیییییییییییی سوپرایز شدیم

از اونجایی که یه مدتِ شیر باز کم شده گیر نمیاد رفته کل بندر گشته و یه جا پیدا کرده و 1کارتون 24 تایی آپتامیل 3 برا ساینا جونم آوردهقلب

آآآآآآآآآآآآآآآخ جون خدایا شکرت... خیالم راحت شد

اینم عکسش

ساینا

دستش درد نکنه خیییییییییییییییییییییییلی ماهه، 1دونه است 

عااااااااااااااشقشم 

خدایا برامون حفظش کن

پسندها (1)

نظرات (28)

مامان مهدیار
2 شهریور 92 14:56
ای جااااااااااااااااااااان

چه باحال

شما دیگه تهه نهایته اخر تفاهمید

دست دایی امین درد نکنه که این زحمت کشیده

ساینا جون خیلی خوشبحالته ها

قدر دایی مهربونتو بدون


آره واقعا خیلی خوش به حالشه.
ببینم اون پستت کوووووووووو که تاییدش کردم؟ حذف کردی؟

مامانی کسرا
2 شهریور 92 16:04
دست دایی امین درد نکنه چه قشنگن


مرسی سودابه جووون
متین
2 شهریور 92 16:12
سلام عزیزم
تا کامنتتو دیدم پریدم اومدم
وووووووووواااااااااااااااااااااییییییییی چه دایی مهربونی خوش به حال ساینا کاش ما هم از این دایی ها داشتیم
واقعا قدرشو بدون و ایشالا برای عروسیش جبران کن اگه مجرده البته اگه هم متاهله برای نینیش
مبارکت باشه ساینا جون عزیزم ایشالا به خوشی استفاده کنی

خوشحالمون کردی خاه متین..قدم وری چشممون کذاشتی
اره مجردِ حتما جبران میکنیم

متین
2 شهریور 92 16:16
قضیه کفشها هم خیلی جالب بود واقعا که هم سلیقه این فکر کنم اگه از یه مغازه میخریدین اینقدر شبیه نمی شد دیدمشون کلی خندیدم
خوب شد نوشتی تا بعدا برای ساینا جون یادگاری بمونه
احتمالا قسمت دوست ناز نازیش بوده دستت درد نکنه کار خوبی کردی
مبارک باشه عزیزم
ساینا جون وببوس


آره خیلی جالب بود به قول بابای بچه این قضیه صدسالی 1 بار اتفاق میوفته
متین
2 شهریور 92 16:18
واسه شیر خشک ها هم خوش به حال ساینا جون و شما
تا چند ماه تا مینه ایشالا گوشت بشن به تنت خاله عزیزم
دایی جون دستت درد نکنه


آره واقعا راحت شدیم..دستش درد نکنه
اسما مامانه فسقل
2 شهریور 92 19:55
تا باشه از این دایی ها
خدا قسمت کنه

اسما جون خودت که یه مهربونشو داری
اب نبات
3 شهریور 92 1:24
وااااااااااااااای چه سوغاتی های خوشگلی..ساینا دوست داشتنی مبارکت باشد ان شاالله با تنی سالم ازشون استفاده کنی ..چه کفش ملوسی خیلی ناززززززززززززززه خاله قربونت بره مبارکت باشد دست دایی جونی هم درد نکنه با این همه زحمت ها...




مرررررررررررسی خاله جونم
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
3 شهریور 92 10:46
این چهره های منه از اول پست تا آخرش:















تفاهم ها رو عشششششششششششششق است...

بابا عجب داییه باحالییییییییییییییییی بخدا...

خدا حفظشون کنه دستشون درد نکنه ... ماششششالا خوش سلیقه هم هستن ها

ولی اون قوقووووووولی که زرد و قلمبه ست رو خییییییییییلی خوشم اومد


چه همه عکس العمل
عززززززززززززیزم قابلتُ نداره...آدرس بده پستِش کنم
♥ نیم وجبی ♥
3 شهریور 92 16:29
به به چه دایی مهربونیییی
چه کادوهای خوشگلی دستشون درد نکنه خوش به حال ساینا جون
وای آخر پست خیلیییی باحال بود یعنی دقیقا اینطوری شدم
واقعا دیگه آخر تفاهمین
وایی این همه قوطی شیییر ایولل به این دایی بافکر و مهربون


آره نیکوجون خیلی عجیب و جالب بود مررررسی عزیز دلم بیوس کسرا جونمو
مامان مهدیار
3 شهریور 92 16:44
اون پست رو که که به هرکسی اجازه نمیدم بخونه

شما که خوندی بعدش حذف کردم

شیرین جونم بخونه انگار همه خوندن









قربون تو برم من خوووووووووووب کاری کردی عکساشمکه دیشب گذاشتی دیدم...دیگه نیازی نیست بزاریش
پریسا مامان کیان
3 شهریور 92 23:29
سلاااااااااااااااام.وای خوشبحال ساینا. چه دایی خوب و دست و دلبازی.بابت شیرا هم کلی کیف کردین نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه ما همین کادو رو از خاله کیان گرفتیم. بهترین کادو برای نی نی های ما که از شیر مادر محرومن شیر خشکه. ساینا جون رو ببوس عزیزم


اره حسااااااااااااابش کیف کردیم خدا خیرش بده هیچ هدیه ای بهتر از این نمیشدی
خاله معصومه
3 شهریور 92 23:43
چه دایی خوبی خدا حفظش کنه خوش به حال ساینا جونم


آره خاله معصومه خیلی خوش به حالش شده
مامان الیسا
4 شهریور 92 1:09
چه دایی ماهی ، دستش درد نکنه و خدا حفظش کنه
راجع به شیر خشکها هم واقعاً دست مریزاد .


آره واقعا خدا خیرش بده
شیرین
4 شهریور 92 13:16
مامان ساینای عزیز نینیت خیللللللللللللللللللیییییییییییییییییییییییییییی نازه خدا حفظش کنه واسه ما هم دعا کن ممنون از دعوتت دوستم


عزیزم خییییییییییییلی خوشحالم کردی اومدی پیشمون... مرسی گلم ایشالله نی نی شماهم تپل مپل خوشکل و صحیح و سلامت دنیا میاد
مریم
4 شهریور 92 22:52
خوش به حاله ساینا با این دایی مهربونش
کفش ها خیلی بامزه ست هم شما خریدی وهم دایی ساینا جون
مبارکت باشه کوچولویه دوست داشتنیه من


مررررررررسی مریم جون
متین
5 شهریور 92 2:39
سلام شیرین جون
میبینم رمز دار کردی !
حتی ما دوست عزیز
اخه ما اندازه نوک سوزن فقط کنجکاویم
همین
شوخی کردم
بابا ما حریم خصوصی سرمون میشه
این جیگر طلا رو ببوس


متین جون شما عزیز دل مایی قربونت برم من
ماماني كسرا
5 شهریور 92 5:24
خصوصي يه چيزايي نوشتم وشت، برو بخون




الهام مامان تیانا
5 شهریور 92 13:34
سلام شیرین جونم خوبی عزیزم؟فرشته کوچولو خوبه؟قربونش برم که انقده بزرگ شده و قیافه اش تغییر کرده.ماشالله تپلی هم شده بوس بوس
باور کن تمام بهت سر میزدنپم اما بخش نظرات باز نمیشد که نظر بذارم


عزززززززززززززززززززززیزم چقدر خوشحالم کردی بهم سرزدی دلم خیلی برات تنگ شده بود...فکر رکدم فراموشمون کردی
الهام مامان تیانا
5 شهریور 92 13:36
چه دایی مهربونی دستش درد نکنه
خوش به حال ساینا جون
داییِ من نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما که از دایی خیری ندیدیم


چرا که نه اینا هیچکدوم قابل تیانا جونمو نداره الهی قربونش برم من عزیزدل خودمه
الهام مامان تیانا
5 شهریور 92 13:49
قربونت برم این چه حرفیه ؟؟؟؟
من اگه نبینمتون دق میکنم.
همه اش مبارکه ساینا جون باشه ایشالله به شادی ازشون استفاده کنه


مررررررررسی خاله ی مهربون خودم
خاله ریحانه
5 شهریور 92 14:31
خوش به حال ساینا چه دایی خوبی.
خدایا دایی امین رو برای ساینا جون و مامانش حفظش کن...آمین


مررررسی خاله جونم آمین
متین
5 شهریور 92 17:41

نه عزیزم کامنتت رو ندیدم
نمی دونم چرا بعضی کامنت ها خود به خود حذف میشن
الان که باز کردم چهارتا کامنت داشتم ولی وقتی خوندم فقط دوتا بود برای تو هم اینجوری میشه؟


نه گلم فکرکنم فقط باگفا مشکل داره...حالا من باز میام برات نظر میزارم
مریم
5 شهریور 92 19:39
سلام

اینا رو نوشتی که دل منو آب کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منم یه دایی امین می خوام.....


نه عززززززیزم اصلا بیا همشون مال تو
samaneh
6 شهریور 92 18:23
سلام عزیزم واقعا خشملن دستش دردنکنه انشاالله به خوشحالی ازراه دورونزدیک ساینا رو میبوسم فدات


مرسی سمانه جون
مامان مهدیار
8 شهریور 92 18:13
با عرض پوزش بسیار فوضول هم خودتون تشریف دارید

تقصیر خودته خوب

چرا کاری میکنی آدم کنجکاو شه که مجبور بشه ای حرف ها رو بزنه


هدف همینه...چِزوندنه تووووووووووووووووووو
مامان مهدیار
8 شهریور 92 18:16
هر چی میزنم باز نمیشه

میشه یه راهنمایی بکنی؟

عدد؟
حروف؟
عددو حروف؟




خیلی باحال بود بیخود خودتو خسته نکن خییییییییییلی سِریِ:p
♥ نیم وجبی ♥
9 شهریور 92 0:42
ما آپیم با جدیدترین عکسهای نیم وجبی


اووومدبم
متین
9 شهریور 92 12:43
عزیزم کامنت شمارمو فکر کنم خصوصی نزدم اگه تونستی پاکش کن
مرسی


پاکش کردم