آتلیــــــــــــــــه
یک سلام پرُ پیمون به ساینا جونم و همه ی دوستای عزیزتر از جون نی نی وبلاگیم
خوبین؟خوشین؟
خداروشکر ما هم خوب خوبیم
از اونجایی که دوست ندارم بعد ها وقتی ساینا این وب رو میخونه براش خسته کننده شه برا همین زیاد روزمرگی ها رو ثبت نمیکنم...
اماامروز چندتا عکس جدید خوشکل موشکل دارم که اومدم بزارمو برم!
خیلی وقت پیشا وقتی که ساینا 10 ماهش بود ما به یه جشن عروسی دعوت شدیم (عروسی مژگان جون)
اونروز مامانی ِ خود شیفته تصمیم گرفت که با سایناو بابایی برن آتلیه عکس بندازن...
اما چون تا اون روز ساینا رو نبرده بودیم آتلیه نمیدونستیم چیکار میکنه و آیا همکاری میکنه یا نه؟؟؟!!!!
دل به دریا زدیم طبق معمول رفتیم آتلیه پانیذ...
ساینا همین که وارد شدیم محکم مامانیُ چسبید و تا میزاشتمش رو زمین کلی کریه میکرد
به همین دلیل کلا نتونستیم عکس تکی ازش بندازیم و نتیجه کار شد سه تا عکس سه تایی...
روزی که رفتیم این عکسا رو تایید کنیم دقیقا 11 ماهت بود .. اونروز همش نشون میدادی و میخواستی بری تو سالن عکاسی اتلیه !!!!
ماهم دیدیم که خیلی اصرار داری تصمیم گرفتیم بازم ازت عکس بندازیم تا کم کم بیشتر با این محیط آشنا شی و نترسی ...
اون روز برعکس دفعه قبل خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوب بودی و کاملا همکاری کردی واقعا عالی بود فقط حیف که لباس مناسب همراهمون نبود تا بیشتر ازت عکس بندازیم!!
نتیجه ابن دفعه شد این3تا عکس خوشکـــــــــــــــــــل:
الهی مامانی فدات شه که اینقدر خوش عکسی خوشکل من