سایناساینا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

پستــــــــــــــه کوچــــــــــــــــولو

خداکنه بابا نره...

سلام نی نی نازم ،دختر خوشکلم فکر کنم حالت خوبه خوبه،آخه تو دل مامانی خیلی وَرجه وورجه میکنی الهی قربونت برم من مامانم ،عروسکم اما مامانی دلش گرفته و نگرانه،آخه دیروز عصر به بابایی خبر دادن که شاید قرار باشه برا ١ماه بره ارزوئیه واین یعنی ١غم بزرگ برا من. آخه دوست ندارم ١ماه از بابا دور باشم از دیشب تا الان کلی غصه خوردم طفلی بابایی هم خیلی خیلی ناراحته و نگرانه ماست..حالا بهم قول داده تمام تلاششو بکنه تا نره،خدا کنه بابایی نره...خیلی سعی میکنم به خاطر شما ناراحت نباشم اما وقتی یادش میوفتم تمام غم عالم میریزه تو دلم، متاسفانه منم به خاطر دانشگاه نمیتونم باهاش برم پارسال هم بابایی مجبور شد ٤٠روز بره اهواز،واقعا سخت بود خدا کنه دیگه تکرار...
5 ارديبهشت 1391

بازم دکتر

وااااای خدای من!!!!! دکتر رفتن از این سخت تر میشه؟ این خانم دکتر ما خیلی سرش شلوغه برا همین هروقت که میرم باید کلی منتظر بمونم ... این ماه ساعت 3 رفتم ساعت 12 شب نوبتم شد!!ولی خب از اونجایی که منو بابایی 1جا بند نمیشیم بین 3 تا 12 رفتیم ددر دودور اول رفتیم برا دخمل خوشکلمون چوب سرویس خوابشو انتخاب کردیم تا بابای سودابه جون برامون هرچه زودتر بسازنش بعد رفتیم خونه مامان طاهره که دیدیم کسرا و سامیار اونجان. بس که جیغ زدن و دعوا وگریه کردنپا به فرارگذاشتیم از اونجایی که امروز یعنی 26فروردین سالگرد نامزدیمون بود تصمیم گرفتیم بریم برا هم هدیه بخریم که در نهایت برا شیدا جونم 100تا توپ خریدیم بعدشم شام رفتیم جگرکی کلی خوردیم واین شد 1 جشن به یاد...
5 ارديبهشت 1391

سالگرد عشق مامانی و بابایی

عروسکم میدونی امروز چه روزیه؟ بله امروز یعنی ٨ فروردین روز ازدواج مامانی وباباییه. بابایی ٢٧ اسفند اومد خاستگاری و٨فروردین عقد بستیمو٢٦ فروردین جشن نامزدی گرفتیمو ٣٠ شهریورم عروسی البته ناگفته نماند که منو بابایی بیشتر از ١سال به این موضوع فکر کردیم وبعد خاستگاری و.... خلاصه الان که سالگرد ازدواجمونه شما ٥ماهو٢٠روزه که تو دل مامانی هستی وما خیلی خیلی خیلی از بودنت خوشحالیم عروسک خوشکلم.الان که برات مینویسم داری ورجه وورجه میکنی نفسم راستی ١چیزیو یادم رفت بگم منو بابایی عاشق همیم ما با هم واقعا خوشبختیم و چیزی کم نداریم جز ١دختره خوشکل و ناناز که اونم تو راهههههه تو بهترین هدیه ای هستی که منو بابایی تو این روز میتونستیم به هم بدیم. ...
8 فروردين 1391

سال نو مبارک

حافظ گشوده ام و چه زیباست فال تو حتماً قشنگ می شودامسال حال تو با آن زبان فاخر و ایرانی اصیل فرخنده باد روز و شب و ماه و سال تو سال نوتمبارک دختر نازم   سال٩٠هم تموم شد ولی این سال با سالهای قبل خیلی فرق داشت کلی اتفاق خوب برامون افتاد امیدوارم سال ٩١هم سال خوبی باشه. امسال اولین عید نوروز زندگی مشترکمونرو با تو بابایی جشن گرفتیم البته شما تو دل مامانی هستی ولی تکون خوردنات رو با چشمم میشه دید.امیدوارم سال خوبی رو پیش رو داشته باشیم پسته کوچولوی مامان . مامان و بابا خیلی دوستت دارن ...
1 فروردين 1391

مينويسیم از تو و برای تو ...

مينويسیم از تو و برای تو ... زيرا امروز ميدانیم كه لحظه های رفته وخاطره های كوچك،به راحتی فراموش ميشوند و نميخواهیم كه فردا از شيرينی دنيای كودكی ات بی خبر باشی چون دوستت داریم ... و اما روزی اين كتاب بزرگ را به دست خودت ميسپاریم ... آن روز كه در نگاهت بهار جوانی موج ميزند٬ تا اين شاخه های اقاقی را از آن پس بپرورانی.... کسانی که لحظه ٬لحظه های زندگیت را هرگز فراموش نخواهند کرد. ...
27 اسفند 1390