سالگرد عروسی
سلام عشق مامان نفس مامان الهی قربونت برم این روزا خیلی وقت کم میارم همیشه میگم کاش هر روز 48 ساعت بود.....
خلاصه مادری برا همین فرصت نمیشه همه جیز رو به موقع بنویسم اما سعی میکنم همه چیز رو بنویسم با تاریخ درستش
30 شهریور اولین سالگرد روسی مامانی بابایی بود که کاملا اتفاقی مصادف شد با مراسم عقد عمه هانیه. برا همین بازم مثل پارسال همه دور هم جمع بودیم و کلی رقصیدیم فقط تفاوتش در این بود که پارسال شما نبودی نفسم اما متاسفانه این روز خیلی حالت خوب نبود و 1کوچولو اذیت کردی برا همین مامانبزرگی شما رو زوذتر برد
اینم دسته گلی که بابایی به مامان داد
گل زندگیه من از این که خدا تورو به من داد خیلییییییییییییییییییییییی خوشحالم.. خداااااااااجووووووووون ممنونتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی