سایناساینا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

پستــــــــــــــه کوچــــــــــــــــولو

جوجه ی مامان مریض شده

1391/9/28 11:07
نویسنده : مامانی
379 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم دیشب تا 2 نخوابیدی و آخریردمت با ماشین خوابت کردم..تا4:5خوابیدی و دفعه شروع کردی به جیغ زدن و ساکت نمیشدی وکلی اشک ریختی..الهی مامانی بمیره و اشکتو نبینه .. الهی مامان پیش مرگت شه..خلاصه بهت استامینوفن دادم و با صدای هود خوابت کردم..

صبح هم ساعت8:30 بردمت پیش دکتررئیسی که گفتن سرماخوردگی ویروسیه وداره عفونی میشه واما خداروشکرگوشت عفونت نکرده بود.. بهت آموکسیسیلین و استامینوفن داد تا سینوزیت نشه..

الانم داروهاتو خوردی و لالا کردی قربون چشات برم

ساینا

دیشب سخت ترین شب زندگیم بود آخه بابایی نبود و مامان بزرگی(مامانی)تو زانوش آمپول زدهبود و تا 48ساعت نباید از جاش تکون بخوره و بابابزرگی ام که دیسک کمرش چند روزیه جا خوابش کرده..با این حال کمککردن و مامانبزرگی خوابیده کلی سرگرمت کرد و بابابزرگی ام برد تو ماشین خوابت کرد..واقعا 1دنیا ممنونشنم.اونا از همه جهت پشتیبانمون بودن امیدوارم قدرشونو بدونیم.. از اونطرفم خونه ی بابای بابایی عمه هانی و بابابزرگی هم بدجور مریضن..

 دیشب داشتم به الهام جون مامان تیانا کوچولو دلداری میدادم  آخه تیانا هم مریضه ومامانش نگرانشه.. همین که لپ تاپ خاموش کردم تو شروع کردی ..

تمام مدت یاد الهام جووون بودم..

الهام خدا خودش به ما مادرا صبرعیوب بده با این کوچولوهای پردردسرanimation

ایشالله که ساینا کوچولو وتیانا کوچولو 2تاشون زووووووووود زود خوب شن باز به شیطنتاشون ادامه بدن و ماماناشونو از نگرانی در بیان...

 خدایا زود خوبشون کن..

2تااااااااتون رو 1 دنیا دوست دارم..عاشقتوووووونم

 

 

                                                                                    خدایا شکرتanimation

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامانی کسرا
28 آذر 91 13:13
آخی چقدر ناراحتش شدم
خدا کنه زودتر خوب شه
شیری جان اینقدر جوش نزن بزرگ میشه نه تو این روزا رو یادت میمونه نه اون...
آدم وقتی پای گریه بچه جوش بزنه از پا می افته !!!
سرت بیحال میشه من وتو هم که مجبور بودیم هم درس بخونیم هم بیدار خوابی بکشیم !!!!
دیگه جوش نزن که ای وای گریه کرد تو هر کاری که از دستت برمیاد واسش میکنی
چهار روز دیگه مثل من که موهات شروع کرد به ریختن تازه میفهمی ای داده بیداد
خوب میشه زود ِ زود تا چشم به هم بزنی


مرسی سودابه جون.خودت که میدونی نمیشه نگران نبود و جوش نزد..اما سعی خودمومیکنم

مامان درسا
30 آذر 91 0:38
سلام عزیزم درسا در سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده.اگه میشه لطف کنید به وبلاگش بیاین وبه آدرسی که نوشتم برید وبهش امتیاز بدین.ممنون
الهام مامان تيانا
30 آذر 91 14:57
واي الهي بميرم عمر خاله تو هم مريض شدي ؟
قربونت برم ايشالله زود خوب شي عسلم .
خدا كنه غبار روتون نشينه كه ما مامانا ميميريم .

خدانکنه خاله جونم
خدا خودش حفظشون کنه الهام جون

الهام مامان تيانا
30 آذر 91 14:59
سلام شيرينم خوبي عزيزم؟
الهي بميرم كه ساينا عشقم مريض شده .تو رو خدا مواظبش باش .
تيانا هم با خوردن سفسكسيم بهتر شده خدا رو شكر اما هنوز بهبودي كامل پيدا نكرده.
برا 2 تاييشون دعا ميكنم كه بزودي خوب بشن.



مرسی عزیزم ایشالله خوب شن و دیگه مریض نشن
الهام مامان تيانا
30 آذر 91 15:01
عزيزم مواظب خودت هم باش كه توان مراقبت ازش رو داشته باشي ،وگرنه از پا در مياي .
من كه داغون شدم

الهام مامان تيانا
30 آذر 91 15:01
ايشالله زودتر خوب بشه و خبر سلامتيشو بهم بدي. منتظرم
الهام مامان تيانا
30 آذر 91 15:10
اخي منم بعضي شبها تا 6 صبح بيدار ميمونم تا تيانا خوابش ببره


آره 1ماه اول که ساینا کلا شبا نمیخوابید
الهام مادر اينده
30 آذر 91 15:16
بوسه گرم خداوند بر صورت زندگي ،وقتي همه چيز يخ ميزند
يلداي تو و عشقم ساينا مبارك
بهتون خوش بگذره[hr